سفر به یزد

اواسط آبان یه روز بعد از ظهر گوشیم زنگ خورد، دیدم پسر عمه اس، گفت اواسط آذر بریم یزد؟ یه کم فکر کردم و با اینکه برای سفر دو روزه مسافت زیادی از تهران تا یزد داشتیم ولی قبول کردیم و درست یک ماه بعد ما عازم یزد شدیم.

صبحانه و مسیر رفتن به یزد از تهران

صبح روز چهارشنبه 14 آذر از خونه زدیم و بیرون و طبق روال اکثر سفرهایی که صبح ها شروع میکنیم رفتیم سمت گمرک غرب تهران(اتوبان فتح) کافه ی آقا جهان و دوتا املت خوردیم و حرکت کردیم که یه مسیر حدودا 8 ساعته رو داشته باشیم.  اینم بگم که املت های آقا جهان حرف نداره و به واسطه ی اینکه برادر آقا جهان درست دیوار به دیوار کافه یه نونوایی بربری داره و همیشه نون بسیار تازه کنار صبحانه ها هست، لذت خوردن املت دوبرابر میشه.

توی اوج آلودگی هوای تهران رفتیم سمت عوارضی تهران قم و بعد از اونجا اتوبان قم، راستی اگه توی تهران صبحانه نخوردین به نظرم میتونید 6 کیلومتر قبل از قم توی مجتمع بین راهی مهر و ماه توقف کنید، به جرات میتونم بگم تمیزترین و با امکانات ترین مجتمع بین راهی هست که تا الان رفتم، که البته توی این سفر ما اینجا توقف نکردیم. توی مهر و ماه چندین رستوران و کافه هست که دوتاشون از بقیه مطرح تر هستن، رستوران بزرگی و کافه ساعدی نیا، خلاصه بگم بعد از مهر و ماه تا نزدیکای نطنز دیگه جای خوب و تمیز به سختی پیدا میشه.

 مسیر به سمت یزد از کاشان عبور میکنه، از اونجایی که کل مسیر 7 -8 ساعتی میشد و ممکن بوده خسته کننده بشه، ما توی مجتمع بین راهی وادی اندکی توقف کردیم و به راهمون ادامه دادیم، وادی هم از اون مجتمع های خوب و تمیز هست اما نه با امکانات مهر و ماه.

به راهمون ادامه دادیم تا رسیدیم به یه عوارضی از کار افتاده و درست بعد از عوارضی به یه دوراهی میرسیم که راستی میره سمت اصفهان و چپی هم میره سمت یزد. از اونجایی که من اصفهانی هستم تا اینجای مسیر رو خیلی زیاد رفتم ولی هیچ وقت دوراهی رو به سمت چپ نرفته بودم.

بعد از این دوراهی میرسید به شهر اردستان و چون این شهر خیلی به جاده نزدیکه، یه دور 5 دقیقه ای با ماشین توی شهر زدیم و رفتیم.

تقریبا از اواسط اتوبان قم هوا بسیار تمیز و صاف بود و ما داشتیم کیف میکردیم. توی مسیر بعد از اون دو راهی پر بود از مجتمع های بین راهی و پمپ بنزین، پس اصلا نگران بنزین و سرویس بهداشتی نباشید.

بعد از طی مسیری میرسید به شهر نایین که ما از کمربندی عبور کردیم و تقریبا حدود ساعت 2 بود که رسیدیم یزد.

اقامتگاه در یزد

از اونجایی که پسر عمه قبلا اقامتگاه رو رزرو کرده بود ما مستقیم رفتیم سمت اقامتگاهمون که توی محله ی فهادان بود. محله ی فهادان معروف ترین محله ی توریستی یزد هست که به واسطه ی بافت گلی و به شدت قدیمی و البته بکر مقصد اکثر جهانگردا و ایرانگردا هست.

اقامتگاه ما اسمش بود "اقامتگاه یارا". خلاصه که بعد از گذشتن از کوچه پس کوچه های زیبای فهادان رسیدیم به اقامتگاه، در رو برای ما باز کردن و اتاقا رو به ما نشون دادن و ما هم یکیشو انتخاب کردیم و رفتیم وسایلمونو گذاشتیم توش. "ما که دیگه هتل نمیرم"، اولین جمله ای بود که به ذهنمون اومد، از بس محیط یارا آروم و با روح و بسیار تمیز بود. خلاصه که به شما هم اینجا رو توصیه میکنم، اقامتگاه یارا با مدیریت آقا ایمان افلاطوری شیرین و دوست داشتنی. این هم بگم که اینجا یه کافه ی قشنگ با غذاها و نوشیدنی های خوب هم روی پشت بامشون دارن که بعدا تعریف میکنم.

دیگه نزدیکای عصر بود ما هم کمی استراحت کردیم و چون صبحانه ی مفصلی خورده بودیم، ناهارو بیخیال شدیم تا پسرعمه ها از اصفهان برسن.

گردش عصرگاهی در فهادان

بعد از استراحت گفتیم یه دوری توی محله بزنیم یه ته بندی هم بکنیم. محله ی فهادان توی شبها بسیار زیبا و دیدنیه، نورپردازی های با سلیقه همه جای محله هست و به هیچ وجه از قدم زدن توی کوچه های گلی خسته نمیشی.

توی کوچه های فهادان پر از کافه های بسیار خوش سلیقه هست که معمولا خانه های قدیمی بودن که بازسازی شدن. عصر رو توی کافه نقاشی گذروندیم و دوتا هات چاکلت و یه کیک خوردیم تا بتونیم برای قدم زدن بیشتر آماده بشیم.

کم کم بقیه ی همسفری هامون رسیدن و دیگه شروع کردیم با اونا قدم زدن.

اصلا مهم نیست به کدوم سمت میری یا کجا میری، تا وقتی توی محله فهادان هستی و قدم میزنی همه چیز جذاب و آرامبخشه.

مکان ها و کافه ها و خانه های خیلی زیادی برای گشتن هستند که همشون جذابن. ما قدمی زدیم و رفتیم خانه ی حیوانات یزد. یه خونه ی قدیمی بزرگ که توش کلی خزندگان و مار و مارمولک و بود. البته چند نوعی هم پرنده و جانورای دیگه داشتن که به نظرم دیدن اینا از نزدیک جذابیت خاصی داشت.

دیگه گرسنمون شد و وقت شام رسیده بود، ما هم برگشتیم سمت اقامتگاه یارا و شام رو توی کافه ی اونجا خوردیم.

بعد از خوردن شام کلی نشستیم و گپ زدیم و خسته شدیم و رفتیم به سمت اتاقا برای خوابیدن.

گردش روزانه در یزد

صبح روز پنجشنبه، بعد از اینکه از خواب بیدار شدیم آماده شدیم بریم کافه که صبحونه رو مهمون کافه یارا باشیم، ما هم کلی سفارش دادیم و آقا ایمان رو زحمت انداختیم بعد از خوردن صبحانه زدیم به دل کوچه های فهادان.

جاهای بسیاری برای بازدید کاندید کردیم، از زندان اسکندر و خانه ی فسقلی تا کافه های جذاب دیکه. اینو بگم که کوچه های فهادان واقعا روح داره، همه چی بوی اصالت میده.

نزدیکای ظهر بعد کلی پیاده روی وقتش شده بود که یه ناهار خوب بخوریم، مثل همیشه پرس و جو کردیم و چند نفری رستوران کوروش رو پیشنهاد کردن. همگی رفتیم سوار ماشین شدیم و 10 دقیقه ای توی راه بودیم تا رسیدیم به رستوران کوروش.

در همون دید اول فهمیدیم که انگار جای مناسبی انتخاب کردیم.

همه گی غذا سفارش دادیم با کلی مخافات و دسر که البته بهتون بگم که حتما ازشون بخواهید که بهتون ته دیگ جذابشون رو بدن، ته دیگی که روش آب مرغ خوشمزشون رو میرین. ما همه ماهیچه سفارش دادیم که بیشک هر ماهیچه برای سه نفر معمولی و دونفر پرخوراک کافی بود.

حتما انتظار ندارین بعد این غذای سنگین بریم ادامه ی گردش دیکه؟ ماهم رفتیم اقامتگاه و یکی دوساعتی استراحت کردیم.

باغ دولت آباد

بعد از استراحت، وقتش شده بود که بریم سراغ یه کافه و قدم زدن و البته باغ زیبای دولت آباد. از اونجا که فاصله ی زیادی تا باغ دولت آباد نبود تصمیم گرفتیم این مسیر رو پیاده بریم، حدودا نیم ساعتی راه بود ما هم رفتیم و دیگه از توی باغ براتون تعریف نمیکنم که بسیار زیبا بود و خودتون حتما برید و ببینیدش.

دیگه همه خسته بودیم تاکسی گرفتیم و برگشتیم به سمت یارا و باز هم کافه ی باحالش، یه شام مختصر و نوشیدنی و گپ و گفت آماده برای خواب.

راستی مسجد امیر چخماق هم نزدیک فهادان هست و با چند دقیقه پیاده روی بهش میرسید.

سوغاتی یزد و برگشت به خانه

صبح جمعه دوباره رفتیم کافه یارا تا مجدد صبحانه حسابی بخوریم و دیگه آماده بشیم برای برگشت به خونه هامون.

بعد صبحونه جمع کردیم و رفتیم جنب میدون امیرچخماق برای سوغاتی خریدن، اونم از کجا، حاج خلیفه علی رهبر، حتما معروفترین سوغاتی یزد همینجا هست که انواع قطاب و شیرینی های خوشمزه رو دارن، ما هم کلی خرید کردیم و زدیم به دل جاده و این بود پایان سفر دو روزه ما به یزد.