سفر به بانه و مهاباد

سفر به بانه و مهاباد

سفر به بانه و مهاباد

بالاخره فرصتی پیش اومد که سفر کوتاهی داشته باشیم به غرب زیبا، شهر بانه و شهر مهاباد.

مسیر سفر از تهران به بانه

ظهر روز چهارشنبه با همسرم از تهران راهی سفر شدیم، مسیری که ما انتخاب کردیم از اتوبان ساوه شروع میشد بعد از اون وارد اتوبان همدان شدیم و قبل از همدان به سمت کبودر آهنگ رفتیم . در ادامه جاده ی بیجار و بعد از اون به سقز و در نهایت بانه. کل مسیر تهران تا بانه از این مسیر حدود 8 ساعتی طول میکشه که البته میتونید از مسیر همدان سپس سنندج هم برید.

در طول سفر رستوران خیلی خوبی نمیبینید پس بهتره که از قبل به فکر غذا توی مسیر باشید.

اقامت در بانه

بعد از طی این مسیر حدودا ساعت 10 شب رسیدیم به هتلمون که البته از نام بردن اسم هتل برای اینجایی که ما رفتیم بسیار پشیمونم. هتل آریان بانه!

بهتره که قبل از رفتن به بانه حتما هتل بهتری بگیرید، به نظرم هتل هاله بانه و هتل داوینکو (به همین ترتیبی که نوشتم) هتل های به مراتب بهتری هستند.

خوب از اونجایی که دیروقت رسیدیم و آشنایی خاصی با شهر نداشتیم باقیمونده ی غذامون رو همونجا توی اتاق خوردیم و خوابیدیم تا آماده بشیم برای فردا.

صبحانه خوب در بانه

صبح روز پنج شنبه آماده شدیم که بریم برای بازار گردی و خرید، ولی قبلش گشتیم یه جایی پیدا کنیم که یه صبحونه ی خوب بخوریم و یه جای خیلی خوب پیدا کردیم که تقریبا همه مدل صبحونه ای داشت، از انواع املت و نیمرو تا معجون و بندری و سرشیر و... حالا کجا بود؟ کافه صبحانه یامی بانه، میدان آزادی، بلوار همین. ما هم یدونه املت و یدونه تخم مرغ خرما گرفتیم با نان تازه خوردیم که خیلی کیف داد.

مزیت اینجایی که صبحونه خوردیم علاوه بر برخورد خیلی خوب، تمیز بودن و صبحانه ی خوب، این بود که دقیقا چسبیده به کل بازارهای اصلی بانه بود. پس ماشینو همونجا پارک کردیم و شروع کردیم به گشتن توی بازارها.

بازارگردی و خرید در بانه

هوا خیلی سرد بود ولی یه صبحانه ی خوب و پیاده روی و هوای بسیار تمیز بانه همه ی سردی هوا رو قابل تحمل کرده بود.

کاسب ها تقریبا از ساعت 9.30 کم کم شروع به فعالیت میکنن. ما توی میدون آزادی شروع کردیم به قدم زدن. انواع و اقسام فروشگاه ها رو میبیند، از فروشگاه های لوازم خانگی گرفته تا پوشاک و کیف و کفش، اما چیزی که به وفور میشه پیدا کرد بازار های لوازم خانگی هست. پاساژ بهشت، پاساژ آزادی، بازار گلستان، بازار شافعی و... 

اکثر فروشگاها دو مدل فروش تکی و عمده رو دارن که قیمتهاشون مطمئنا با هم فرق میکنه.

ما حدودا سه چهار ساعتی مشغول خرید شدیم و از اونجایی که خیلی از فروشگاها ساعت ناهار و نماز تعطیل میکنن، ما هم رفتیم که خریدا رو بذاریم توی ماشین و بریم برای یه ناهار خوب. با کلی خرید رفتیم سمت ماشین و از اونجایی که از یکی از مغازه دار که باهاش دوست شده بودیم اسم یه رستوران خوب رو پرسیدیم، دیگه نگرانی پیدا کردن رستوران خوب در بانه رو نداشتیم.

ناهار در بانه

اکثر محلی های اونجا رستوران مجید آلوتی و کافه رستوران داژیار رو به ما معرفی کردن که ما بعد از مرور کردنشون توی گوگل به این نتیجه رسیدیم که بریم رستوران داژیار بانه. این رستوران خوب و با محیط خیلی زیبا هم نزدیک میدان آزادی بود. رستوران در 3 طبقه بود که طبقه ی آخر کافه بود. منو رو باز کردیم و دیدیم که همه ی قیمت ها بسیار معقول هستند. ما هم دو پرس چلوکباب گرفتیم و خوردیک که خیلی به ما کیف داد. اینجا حتی غذاهای فرنگی هم داشتن، مثل پیتزا، پاستا و برگر. خلاصه منوی کاملی داشتن.

بعد از ناهار چند دقیقه ای نشستیم تا آماده ی ادامه ی بازار گردی بشیم.

فروشگاه های تاناکورا در بانه

از اونجایی که ما اکثر خریدمون رو همون روز صبح انجام دادیم، گفتیم یه سر به فروشگاه های تاناکورا یا پوشاک استوک بزنیم. بعد از یکی دو ساعت گشتن باید بگم که توی بحث پوشاک تاناکورا، بانه زیاد قدرتمند نیست. فقط چند تا مغازه ای توی بازار های مختلف بودن که خیلی جذاب نبودن. و از اون نا امید کننده تر این بود که اکثر فروشگاها با غروب آفتاب همه تعطیل میکنن، پس اگر فصل پاییز و زمستان برای خرید میرید بانه شما از 10 تا 13 و از 15 تا 18 هر روز وقت خرید دارید. روزهای جمعه هم خیلی از فروشگاها بازن ولی خوب بعضیا هم به استراحت جمعه بیشتر اهمیت میدن.

کدام کافه در بانه؟

ساعت های هر دومون میگفتن که حدود 14000 قدم راه رفتیم و حتی اگه خودمون متوجه خستگی نبودیم، ساعتهامون میگفتن که دیگه وقت استراحته. و از اونجایی که از ناهار ظهرمون راضی بودیم، گفتیم برای کافه هم بریم همون کافه رستوران داژیار.

ما رسیدیم داژیار و از اونجایی که خیلی خسته بودیم تصمیم گرفتیم که اول دو تا هات چاکلت بخوریم و بعدش چایی سفارش بدیم. هات چاکلت خوبی بود ولی حقیقتا یه کم هاتش کم بود :) یه کم سرد بود در اصل.

بعد از نیم ساعتی رفتیم سراغ سفارش چایی با یه برش کیک شکلاتی، چاییمون هم یه کم سرد بود ولی کیک شکلاتی عالی بود.

دیگه وقتش بود که بریم سمت هتل و آماده ی خواب و روز دوم و آخر سفرمون بشیم.

سفر به مهاباد

از اونجایی که برنامه ی روز دوم سفر خیلی فشرده بود و شامل برگشت به تهران هم میشد، صبح ساعت 5:30 بیدارشیم و جمع و جور کردیم و رفتیم یه صبحانه ی خوب بزنیم، حتما جاش هم قابل پیش بینیه براتون. بله صبحانه یامی با همون سفارش دیروز. صبحانه رو خردیم و راهی مهاباد شدیم. چون ما شب رسیده بودیم بانه جاده رو درست ندیدم، ولی الان فهمیدیم که چه جاده ی زیبایی رو از دست دادیم. پر از دشت های زیبا و کوه های رنگی.

بعد از حدود دو ساعت و نیم رسیدیم مهاباد. دلیل رفتنمون به مهاباد بیشتر این بود که به بازار تاناکورا سر بزنیم.

بازار تاناکورا مهاباد

شاید در نگاه اول بگیم که پوشاک تاناکورا که خوب نیست، ولی وقتی شما یه سر بزنید و خوب بگردین توی بازار میبینید که خیلی چیزهای خوبی گیرتون میاد.

بازار تاناکورا مهاباد خیلی بزرگه و ما شنیدیم که حتی از تاناکورای سنندج هم بزرگتره. دلم براتون بگه اینجا بهشت عاشقان کفشای اصلی و البته خوش قیمته. پر از کفشای استوک و نوی کوهنوردی، چرمی و کتونی هست. پوشاک نو و استوک هم تا دلتون بخواد هست، از کت چرمی و کاپشن های اصلی استوک و نو گرفته تا لباس زیر که البته فقط نو بودن :)

وقت زیادی نداشتیم و بسیار هم گرسنه بودیم. دیگه بازار رو ترک کردیم.

ماهی کبابی در مهاباد

طبق رسم معمول از یه مغازه دار با انصاف سراغ رستوران خوب رو گرفتیم و چون هوس ماهی کبابی کرده بودم، ایشون هم به ما یه مرکز پرورش ماهی دقیقا تو مسیر خروجی مهاباد به سمت تهران معرفی کردن که انصافا خوب بود. استخر پرورش ماهی هاوری.

اینجا حالت سفره خونه داشت و حتی قلیون و چایی هم داشت ولی فقط یه مدل ماهی با یه طعم خاص داشت. ما هم دوتا ماهی سفارش دادیم و با دورچین سیر و پیاز و... خوردیم. با اینکه همسرم خیلی اهل ماهی نیست اما خوشش اومد :)

مسیر برگشت به تهران

بعد از نوشیدن چایی یعنی حدود ساعت 2، دیگه وقت راهی شدن به سمت تهران و یه سفر حدودا 8 ساعته، رسیده بود. 

مثل همیشه از گوگل مپ استفاده کردیم که باز هم یه مسیر فوق العاده زیبا و خلوت به ما معرفی کرد که البته حدود 5 کیلومترش خاکی بود :) ولی واقعا به زیبایی مسیر می  ارزید. الیته توصیه میکنیم در مواقع بارش برف و شب اصلا توی این مسیر خاص تردد نکنید. مسیری که به ما معرفی شد از مهاباد به سمت میاندوآب سپس به باروق و بعد از اون به قره آغاج و بعد از یه مسیری که مشخصا هنوز افتتاح نشده بود وارد اتوبان تبریز زنجان شد. اینجا دیگه تقریبا سفر ما تموم شد و حدود ساعت 10 شب رسیدیم تهران.

امیدوارم که یه روزی و یه جایی این اطلاعات به دردتون بخوره.

حتما برای ما نظر بذارید و سوالاتتون رو بپرسید.

ارسال نظر
(بعد از تائید مدیر منتشر خواهد شد)
  • - نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.
  • - لطفا دیدگاهتان تا حد امکان مربوط به مطلب باشد.
  • - لطفا فارسی بنویسید.
  • - میخواهید عکس خودتان کنار نظرتان باشد؟ به gravatar.com بروید و عکستان را اضافه کنید.
  • - نظرات شما بعد از تایید مدیریت منتشر خواهد شد